Web Analytics Made Easy - Statcounter

رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در آخرین گفتگوی خود با شبکه پی. بی. اس در مورد برنامه هسته ای ایران در ۳۰ مارس ۲۰۲۴ می گوید که برنامه هسته ای ایران پیشرفته و پیچیده است و بازرسی های فعلی آژانس کفایت لازم برای تایید صلح آمیز بودن این برنامه را نمی دهد. او همچنین تاکید می کند که دلیل اصلی اختلافات بین آژانس و ایران عدم وجود دیپلماسی بین طرف های برجام است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما نکته ای که مدیر کل آژانس از آن غفلت می کند ضرورت بکارگیری اصل «تعادل در اقدامات» متقابل برای پیشبرد دیپلماسی هسته ای بین طرفین و همچنین عدم توجه به نقش تسهیل کننده و بی طرفانه شخص مدیرکل برای خروج از بن بست مذاکرات هسته ای است.

در این چارچوب، ایران و آژانس (بخوانید قدرت های غربی) دو خواسته کاملا متفاوت دارند. برای ایران موضوع اصلی ارائه «تضمین» های لازم از سوی طرف غربی برای عمل به تعهدات ارائه شده بر مبنای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و برای آژانس موضوع اصلی انجام فعالیت‌های بیشتر نظارت و راستی‌آزمایی از جمله «بازرسی» های بیشتر به منظور شفاف‌سازی برنامه هسته ای ایران است. اما پیشبرد دیپلماسی هسته ای در مثلث «ایران-آژانس-۱+۵» وقتی امکانپذیر است که طرفین بتوانند نقاط مشترکی را به لحاظ امکان توافق در آن حوزه ها شناسایی کنند تا از این طریق نوعی تعادل بین دو موضوع بالا برای دستیابی احتمالی به یک توافق هسته ای فراهم شود.

واقعیت این است که برجام یک «نقشه راه» برای رسیدن به یک هدف مشخص بود که در یک روند ۲۰ ساله و با روشی هدفمند و با جزئیات فنی و سیاسی امضا گردید. هدف مشخص ایران در برجام رفع تحریم ها همراه با حفظ فعالیت های صلح آمیز هسته ای خود بود. هدف مشخص غرب و سایر طرف های برجام هم اطمینان از عدم تسلیحاتی شدن برنامه هسته ای ایران بود. البته طرف غربی امید به توافق های دیگری در حوزه های منطقه ای و موشکی بعد از امضای برجام را هم داشت. اما با خروج یکطرفانه آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ (می ۲۰۱۸) و عدم رفع تحریم ها، بنیاد نقشه راه برجام از مسیر اصلی خود به کلی منحرف شد. به ویژه زمانی که اروپایی ها هم، علی رغم مخالفت با خروج آمریکا از توافق هسته ای، قادر به انجام تعهدات برجامی خود از جمله فراهم کردن یک مکانیسم انتقال مالی برای کمک به رفع تحریم ها نشدند.

بی تعهدی غرب به یک توافق بین المللی که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفته بود، افکار عمومی و ساختار قدرت در ایران را به سمت اقدامات متقابل تعادل ساز در روند مذاکرات هسته ای سوق داد. چند ماه بعد مجلس ایران «قانون اقدامات راهبردی برای لغو تحریم ها و صیانت از منافع ملت ایران» را در تاریخ ۱۸ آذر۱۳۹۹ (دسامبر ۲۰۱۸) تصویب کرد. این قانون دولت ایران را از جمله مکلف به افزایش ظرفیت فعالیت های هسته ای و انجام غنی سازی ۲۰ درصد می کرد.

اینگونه اصل «تعادل در اقدامات» با هدف افزایش قدرت چانه زنی ایران برای پیشبرد و ادامه دیپلماسی در دستور کار دیپلماسی هسته ای ایران قرار گرفت. به واقع، اقدامات ایران در زمینه افزایش سطح غنی سازی، افزایش فعالیت های تحقیق و توسعه، و حتی توقف نظارت های فراتر از پادمان از جمله اجرای داوطلبانه سند (پروتکل) الحاقی، همگی در چارچوب قانون مصوب مجلس و با هدف تقویت قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات و در نهایت حفظ برجام صورت گرفت (درست همانگونه که غربی ها اعمال تحریم های سخت علیه ایران را به بهانه جلوگیری از وقوع جنگ در نظر می گیرند). البته اقدامات تعادل ساز ایران از سوی طرف غربی گامی در جهت نزدیک شدن به آستانه گریز هسته ای تلقی گردید و متعاقبا فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران افزایش یافت.

برخلاف دیدگاه مدیرکل، واقعیت این است که هیچ کشوری به اندازه ایران در زمینه انجام نظارت و راستی‌آزمایی با آژانس همکاری نکرده است. در گزارش اجرای پادمان آژانس برای سال ۲۰۲۲ که در می ۲۰۲۳ منتشر گردید، تعداد کل بازرسی های انجام شده آژانس در مورد همه کشورهایی که موافقت نامه پادمانی را اجرایی دارند، اما پروتکل الحاقی را اجرا نمی کنند (۴۷ کشور همانند ایران) ۶۲۸ مورد بوده که ۴۴۸ مورد (۷۱ درصد از بازرسی ها) در کشورمان بوده است. به این تعداد گسترده بازرسی ها می توان دیگر فعالیت های راستی آزمایی همچون دسترسی تکمیلی، راستی آزمایی اطلاعات تکمیلی، راستی آزمایی موجودی فیزیکی توسط آژانس را هم اضافه کرد که همگی ماهیت بازرسی دارند، اگرچه عنوان بازرسی به آنها اطلاق نمی‌گردد.

نکته دیگر اینکه موافقت با پذیرش بازرسان پیشنهادی آژانس یک موضوع حاکمیتی است و کشورها در چارچوب منافع خود حق اعلام نظر در مورد پذیرش یا عدم پذیرش بازرسان پیشنهادی را طبق ماده ۹ موافقت نامه پادمان جامع دارند. البته در جایی از همین بند اشاره شده که عدم پذیرش نباید به شکل « امتناع مکرر» باشد، که در ماهیت مربوط به اقدام ایران نمی شود. ایران معتقد است که عملکرد و گزارش بعضی از این بازرسان بیشتر سیاسی است تا اینکه تکنیکی باشد. به این لحاظ، آژانس و مدیر کل حتی باید قدردان اقدامات ایران باشند که بطور یکجانبه و بدون رعایت اصل «تعادل در اقدامات» و رفع حداقلی تحریم ها با رویکردی مثبت به همکاری با آژانس ادامه می دهد. واقعیت این است که تشدید فعالیت هسته ای ایران در شرایط وجود حسن نیت و اقدام عملی مثبت طرف غربی به گونه ای قابل برگشت است. به عنوان نمونه، ایران حتی می تواند به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی برگردد و سطح غنی سازی اورانیوم را بنا به نیاز خود محدود کند. اما در طرف مقابل، آثار زیانبار تحریم ها اصلا قابل مقایسه نیست، چون حتی با رفع آنها هم آثار زیانبار آنها بر اقتصاد کشور بطور کامل از بین نمی روند.

بی شک هر برنامه هسته ای بطور بالقوه قابلیت تسلیحاتی شدن دارد. اما موضع هسته ای ایران کاملا شفاف و بر بنیاد توسعه فعالیت های صلح آمیز هسته ای قرار دارد. به لحاظ بازدارندگی، ایران مطمئن است که با تسلیحات متعارف و پیشرفته موشکی خود قادر به دفع تهدیدات نظامی متعارف یا غیرمتعارف می باشد و لذا دستیابی به تسلیحات هسته ای تنها هزینه های سیاسی ایران را افزایش داده و لذا در استراتژی دفاعی ایران جایی ندارد. به این لحاظ، شبیه سازی وضعیت برنامه هسته ای ایران به وضعیت عراق در اواخر دهه ۱۹۸۰ توسط مدیر کل آژانس یک قیاس مع الفارق است چون ایران فعالیت های مخفیانه هسته ای ندارد.

نهایتا، برنامه هسته ای ایران بیش از نیم قرن سابقه دارد و هزینه های زیادی برای آن پرداخت شده و به این لحاظ هرگز متوقف نمی شود. شاید یک نکته مثبت در اظهارات آقای گروسی همان ضرورت ادامه دیپلماسی به هر روش ممکن است. اما تداوم دیپلماسی خود نیازمند رعایت اصل «تعادل در اقدامات» متقابل است. پرسش این است که آیا مجموعه غرب خود اکنون خواهان پیشبرد دیپلماسی برای حل مسئله هسته ای ایران با برداشتن قدم های عملی می باشد. اکنون اروپا اجماع سیاسی خود نسبت به ایران را به دلایل جانبی از جمله جنگ های اوکراین و غزه و مسائل حقوق بشری از دست داده و دولت بایدن در آمریکا موضوع هسته ای ایران را برای دوری از حساسیت ها در سال انتخابات ریاست جمهوری از اولویت سیاست خارجی خود خارج کرده است.

در این وضعیت، اظهارات مدیر کل محترم آژانس مبنی بر ناکافی بودن گستره و عمق نظارت ها برای تشخیص ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران، منجر به تردید در نقش آژانس به عنوان یک نقطه ارتباطی در نزدیکی طرف های مذاکره می شود. چنین اظهاراتی در خصوص برنامه هسته ای خود بر ابهامات موجود در دیپلماسی هسته ای ایران با قدرت های بزرگ افزوده و تداوم این دیپلماسی را با خطرات جدی روبرو می کند. وظیفه مدیرکل آژانس شناسایی نقاط مشترک منافع برای ایجاد تعادل بین خواسته ای دوطرف و تلاش برای حل مسالمت آمیز اختلافات موجود و نه تشدید آن با اظهارات سیاسی است.

*استاد روابط بین الملل

311311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1890810

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: کیهان برزگر آژانس بین المللی انرژی اتمی برجام توافق هسته ای ایران برنامه هسته ای ایران دیپلماسی هسته ای تعادل در اقدامات راستی آزمایی بازرسی ها طرف غربی تحریم ها صلح آمیز کل آژانس مدیر کل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۵۵۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علیرضا عسگری؛ سوژه‌ای سوخته برای فرار از شکست

داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.

به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.

در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.

اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمده‌ام این‌جا تا حرف‌هایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری می‌دانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگی‌اش را با یک هویت تازه بگذراند و آن‌چنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.

اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:

۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.

حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخری‌زاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هسته‌ای جمهوری‌اسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟

۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.

۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.

افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.

۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.

دیگر خبرها

  • وزارتخانه‌های نیرو، ارتباطات و سازمان انرژی اتمی پیشتاز صدور به موقع مجوز‌ها
  • علیرضا عسگری؛ سوژه‌ای سوخته برای فرار از شکست
  • گسترش همکاری‌های سازمان ثبت و سازمان انرژی هسته‌ای
  • پشت پرده فعال‌شدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
  • «دودا» هیچ اختیاری درباره استقرار تسلیحات اتمی آمریکا ندارد
  • پیام زلنسکی در سالگرد فاجعه اتمی چرنوبیل
  • امارات نیروگاه هسته‌ای جدید می سازد
  • امارات نیروگاه هسته‌ای جدید می‌سازد
  • قصد امارات برای ساخت نیروگاه هسته ای جدید
  • قصد امارات برای ساخت نیروگاه هسته‌ای جدید